کتاب هنر ظریف بیخیالی :
رویکردی غیرعادی برای یک زندگی خوب: فقط به مواردی که واقعا لازم است اهمیت بدهید و بیخیال بعضی موارد بیاهمیت و غیر ضروری بشوید.
سالها قبل، داشتن مدرک تحصیلی نشاندهنده تخصص بود. با مدرک تحصیلی میتوانستید نشان بدهید که از بقیه افراد متمایز هستید و با این تمایز برای خود شغلی دستوپا کرده و به درآمد برسید. اما امروزه اینقدر تعداد افراد دارای مدرک تحصیلی زیاد شده که حتی افراد دارای مدرک نحصیلی بالا هم در پیدا کردن کار و کسب درآمد دچار مشکل هستند.
اما اگر بتوانید به دیگران نشان بدهید که شما در رشته و یا موضوع خاصی متخصص هستید بهراحتی میتوانید به درآمدهای قابلقبول و حتی درآمدهای رویایی دست پیدا کنید.
امروزه یک طرز تفکر به شکل وحشتناکی جامعه را آلوده کرده است و این تفکر نادیده گرفتن تلاشها و فقط پاداش دادن به مدال طلا است.
انسانها ناقص و محدود هستند.
همه نمیتواننند فوقالعاده باشند، برنده و بازنده در جامعه وجود دارد هرچند بعضی از آنها منصفانه نیست و گناه شما هم نیست.
هنگامی که ما ترسها، گسلها و عدم اطمینانمان را در آغوش میگیریم میتوانیم شجاعت، استقامت، صداقت،مسئولیت، کنجکاوی و بخشش را پیدا کنیم.
مارک منسون در کتاب هنر ظریف بیخیالی به ما نشان میدهد چگونه تلاش خود را برای مثبت بودن متوقف کنیم تا بتوانیم واقعا بهتر و شادتر باشیم و ما را راهنمایی میکند تا محدودیتهای خود را بشناسیم و آنها را بپذیریم.
بخشهایی از این کتاب:
- وقتی ارزشهای ما بد باشند، در واقع به چیزهایی اهمیت میدهیم که اهمیتی ندارند؛ چیزهایی که در واقع زندگی ما را بدتر میکنند. اما وقتی ارزشهای بهتری را انتخاب میکنیم، میتوانیم توجه خود را صرف چیزهایی بهتری کنیم. این همان چیزیست که «رشد فردی» در آن خلاصه میشود: اولویتبندی ارزشهای بهتر؛ انتخاب چیزهای بهتری که به آنها تهمیت بدهیم. وقتی شما به چیزهای بهتری اهمیت بدهید، مشکلات بهتری برای شما ایجاد میشود، و وقتی مشکلات بهتری داشته باشید، زندگی شما نیز بهتر میشود.
- بسیاری از مردم چنان درگیر این هستند که در زندگی باید «حق با آنها» باشد که هرگز فرصت زندگی کردن پیدا نمی کنند. زنی تنهاست و دنبال شریک زندگی میگردد؛ اما هیچ وقت از خانه خارج نمیشود و در این رابطهه کاری نمیکند. مردی تمام وقت خود را به کار کردن میگذراند و فکر میکند او مستحق ارتقای شغلی است اما عیچ وقت این موضوع را به رئیس خود نمیگوید. به آنها گفتهاند از شکست و جواب رد شنیدن و نه گفتن دیگران بترسند. اما بیگمان مشکل این نیست. جواب رد شنیدن، دردناک است. قاطعیتی که باعث این رفتارها میشود «باور» است. قاطعیت دشمن رشد است. به جای اینکه دنبال قطعیت باشیم؛ باید پیوسته در جستوجوی «شک» باشیم.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.